تولد دوسالگيت مبارككككك عزيزم
ادرين جونم بالاخره بعد از دو هفته اي اومدم با كلي مطلب كه از قبل از تولدت تا امروز كه همه رو يادداشت كردم و بايد كلي وقت بذارم تا بتونم همه رو واست بنويسم عزيزم .... سر انجام در روز سوم ابان سال هزارو سيصدو نود دو تولد دومين سال زندگيه ،تو ستاره اسموني رو جشن گرفتيم ...جشني كوچولو ،اما به وسعت قلبهايي كه صميمانه دوستت داشتند .... ادرين با تمام مشكلاتي كه اين روزا در رفت وامد واسه كار وهمينطور كارهاي خونه دارم وداشتم ..از صميم قلبم ميخواستم واست تولد بگيرم ....چون ميدونم اين روزها ميرند وديگه تكرار نميشن.....فك كن از تابستون قصد داشتم برم خريد و اخرش هم نشد تا نزديكاي تولدت و چون داشت ماه محرم ميومد...ديدم نميشه ت...
نویسنده :
گيتا
16:29