آدرین آدرین ، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 26 روز سن داره

ادرين زيباترين هديه خداوند

بيست و سه ماهگيت هم مبارك

1392/7/17 20:19
نویسنده : گيتا
413 بازدید
اشتراک گذاری

پسر عزيزو قشنگم يك ماه ديگه تولد دو سالگيته عزيز دلم از صميم قلب خوشحالم  و از طرفي هم از حالا دلم شور ميزنه اخه خيلي كارا بايد انجام   بدم .چون ميخوام واست يه تولد خوشگل بگيرم با تمي كه فك كنم خيلي خوشت بياد...راستي تو وبلاگتم زودتر  جشن گرفتمبغل

 

ادرين جون عزيزم اين روزا خيلي شيرين زبوني ميكني ......خيلي وقتا صدام ميكني ميگي :ماما ..ماما ..منم كاري دارم حواسم نميشه جوابتو بدم ...بعد ميگي :مانييي مانييييييماچالهي فدات شم برق سرم ميپره و ميگم :جانم عزيزم جانم الهي فدات شم اخه فهميدي قند تو دلم اب ميشه وقتي ميگي مانيي. ..

 

راستي بعضي وقتا هم صدام ميكني:گيتا ...رفته بوديم شمال بابا ميگفت گيتا پا شو بريم ساحل ...شما هم حاضر كنار بابا ايستاده بودي ميگفتي :گيتا پاشششو و..گيتا پاشوووو.... خلاصه كه خيلي جيگري ... تازه جديدا هم .. واسه من لباس انتخاب ميكني.. هم واسه خودت ..ميگي :اينو بوپوش اينو...از رنگ قرمز خيلي خوشت مياد ..... اگه رژ قرمز  بزنم نگام ميكني خيره ميشي و بعد لبخند ميزني ....ميگم قشنگه ميگي:قشنگ ...منم ميگرم تورو محكم بغلم و ده تا بوست ميكنم و خدا ر و شكر از بوس اصلا بدت نمياد منم هميشه دل سير بوست ميكنم راستي يه شال قرمز هم دارم هر وقت تو كمدم ببيني و بخوايم بريم بيرون ميگي اينو بوپوش......عاشق ابراز احساساتتم عزيزم.... كالسكه سواري خيلي دوست داري  همش ميگي مامان ب يم كالسك ...

راستي پسرم.. هر وقت ميريم بيرون مدام به هر چيزي كه ميشناسي اشاره ميكني مثلا:اتوبوس كه ميگي اتو اتو ...و اينكه يه روز عمه فلورا وقتي ديد اين همه اتوبوس دوست داري بردت سوار اتوت كرد منم باهتون اومدم اخه دلم ميخواست هيجانت رو ببينم ...اما اون روز فقط نگاه ميكردي و وقتي پياده شديم كلي گريه كردي .....يه روز ديكه دوباره عمه بردت و اون روز كلي شادي كرده بودي و ميگفتي :تون تون(تند تند)... البته با اينكه عمه خيلي ازت مراقبت ميكنه من باز ته دلم نگران بودم و خدارو شكر به سلامتي برگشتين   بغلماچحالا از اون روز به بعد هروقت اتوبوس ميبيني ميگي :مامان اتو ..عمه ...وهر 206 ي هم كه هر جا ببيني ميگي دايي...اخه ماشين دايي همينه و شما اونو كاملا ميشناسي حتي ماشي منو ....اون روز با بابا رفته بودي بيرون يه ام وي ام ديده بودي نه رنگ ماشين من گفته بودي :بابا ماشين ، مامان....تشویقافرين پسر گلم كه ماشين هارو داري تشخيص ميدي با توجه به ظاهرشون ا.... تازه سمند  رو هم اول از همه شناختي  ...كلا به خيلي چيزا اشاره ميكني كه من شايد در وهله اول نميبينمشون وقتي خوب دقت ميكنم ميبينم حق با گل پسرمهتشویقافرين به دقتت عزيزم ...عاشقتم ... و حافظه دراز مدتت خيلي عاليه به چيز هاي كه خيلي قبل اتفاق افتاده  و هر هديه اي كه حتي از قبل كسي برات خريده باشه باز يادت ميمونه و اشاره ميكني به اسمش .....ماچماچماچقلب

البته خيلي چيزاي ديگه هست كه همه رو يادداشت كردم كه همشون سعي ميكنم ثبت كنم واست عزيزم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (3)

مامان رهام
7 مهر 92 15:02
سلام به گیتای عزیزو پسرنازش خوبید...من خوبم خداروشکر البته تازه خوب شدم حالم خیلی بد بود...امیدوارم سفربهتون خوش گذشته باشه...فدات شم که رنگ قرنزو دوس داری عزیزدلم...فدای خودتو شیرین زبونیات...مامان جونش واسش اسپند بریزلطفا


سلام منا جون خدارو شكر كه خوبي عزيزم....رهام جون مرد كوچولوي عسلم چطوره ؟به جاي من ببوسش...
مامان رهام
7 مهر 92 15:10
بیست و سه ماهگیتم مبارک عزیزم
مامان بهداد
10 مهر 92 16:44
سلام ای جانم به این پسر باهوش و بامزه. هزار ماشاا... . الان دیگه وقت سریع یادگرفتنسون هست دیگه. بهداد هم ماشینها رو میشناسه. پس آدرین جونی هم عاشق ماشینه؟ از دست این پسربچه ها.