روز جهاني كودك
روزت مبارككككككككك پسر قشنگم
امروز روز جهاني كودكه
روز زيباترين غنچه هاي در حال شكفتن .....روز قشنگترين هديه هاي خداوند
روز حضور فرشته هاي اسماني.....با پاكترين و معصومانه ترين احساسات
روز دست هاي كوچكي كه به حالت نياز به طر ف ما بلند ميشه.....و ان نگاهي كه عمقش پر شده از احساس ...عشق...صفا....صميميت....
خداوندا ....خدايا ....سپاس ميگويمت به خاطر لطفت ...مهربانيت ..و عظمتت كه اينگونه اين زيباترين را به كاشانه ما سپردي .....تا عشقش گرما بخش زندگيمان شود.....
و بار ديگر ....خداوندا ...اي عالي مرتبه .....اين فرزند كوچكمان را تا ابد در پناهت حفظ بفرما و انوار الهيت را هاله اي قرار بده بر وجود نازنينش ....
امين يا رب العالمين
روز سه شنبه تصميم گرفتم باهم بريم بيرون تا واست يه كيك خوشگل بخرم ...بعد با كالسكه خيلي دوست داري رفتيم شيريني فروشي كه سمت خونمون بود اما متاسفانه اونجا كيك مناسب واسه اين روز نداشت ...تصميم گرفتم وسايل كيك رو بخرم وخودم واست درست كنم ...هديتم كه دو سه روز قبل من و بابا واست خريده بوديم .....باهم اومديم خونه بماند كه واسه اينكه نريم خونه چقدر گريه كردي ....مثلا برده بودمت كه بهت خوش بگذره ولي با گريه برگشتيم...بيشتر هم دوست داري خودت از كالسكه پياده شي و كالسكه رو هل بدي ،كه اين كار واقعا واست سخته ،به طوري كه هر كس از كنارمون رد ميشه بهت لبخند ميزنه و ميگن افرين چه پسري از حالا دوست داره رو پاي خودش واسته ....تازه به زحمت كه راضي شدي بيايم خونه گفتي :ادين جون ،ادرين جون ،بالا ...يعني كه خودت بري بالا منم پشت سرت ميومدم بالا تا خدا نكرده تعادلتو از دست ندي و بالاخره رسيديم بالا اونم سه طبقه ...افرين پسر قوي خودم و بعد بابايي تل كرد گفت اگه نتونستي غذا درست كني از بيرون بخرم ..منم گفتم نه اماده كردم غذا رو .....ولي گلم، متاسفانه دو روز كه غذاتو خوب نميخوري باز ،نگرانم كردي ........
خلاصه كلام كيكت رو پختم و شب با كيك چند تايي عكس گرفتيم كه ميزارم واست عسلم ...