خاطرات بیست دو ماهگی
سلام ....سلام به همه عزیزانی که وقت میذارن و قصه های شیرین سرزمین رویایی ادرین رو میخونن ....هزازان بار تشکر ......و همین طور منا جون مامان رهام جون که همیشه مشوق من بوده واسه نوشتن این وبلاگ و همینطور ایین قشنگم که همیشه از من خواسته که هیچوقت نوشتن واسه ادرین رو فراموش نکنم و همیشه پی گیر مطالب هست ......
ایین قشنگم که میدونی هم شما وهم اریین قشنگم رو خیلی خیلی دوست دارم(خواهر زاده هام):لطف کن همه احساست قشنگت رو که همیشه به ادرین داری و ارتباط زیبایی که همیشه با ادرین برقرار میکنی و واسش بنویس تا ادرین بدونه چقدر دوستش داری اخه همیشه به من میگی خاله به ادرین بگو به من بگه خواهر جون ...من دختر خالش نیستم ....الهی قربونت برم....
تو این عکس این دو قولوهای خوش تیپ و خوشگل 8 ساله بودند و تو جشن عروسی ما ساق دوشمون بودند ....
این عکسا انقدر زیبا هستند که نمیدونم کودومو به نمایش بگذارم
خوب اینم چند تا عکس گلچین بودددددد
و اما خاطرات گل پسمل مامانی که این روزا هر روز متفاوت تری عزییییییییییییییییزم..
ادرین جوووووووون یه خبر مهم اینکه ماشاالاه داری غذا میخوری و من و بابا خیلی خوشحالیم عزیزم نمیدونی واسه اینکه به غذا خوردن علاقه پیدا کنی هر کاری کردم متل خرید بشقاب های طرح دار ... متل درست کردن وتزیین غذا به شکل های مختلف ..... ولی خوب خدارو شکر دیگه الان غداهایی رو دوست داری جوجه کباب .کباب کوبیده . ماهی هم خیلی دوست داری خوشبختانه ماکارونی.وایییی کله پاچه خور قهاری شدی که نگو ..امشب خونه مادر جون حسابی کله پاچه خوردیپلو هم باید زعفرونی باشه . تو میوه ها هم انگور که بهش میگی(انی).سیب . هندونه که بهش میگی(هندون).موز هم دوست داری عزیزم .... به پسته هم خیلی علاقه داری که بهش میگی (تخ جیش)...صبح ها هم به عشق چایی بیدار میشی الهی قربونت برم....وقتی بیدار میشی میگی چایی چایی دیگه نمیگی کاییبه شکلات میگی (شوکول)اونم از نوع تلخ و شکلاتای المان ..خامه هم میگی (حمه)
عکس ها در ادامه مطلب ......
تازگیا بهشون علاقه نشون میدی..این از غذاهای که تزیین کردم و از بعضیاش عکس گرفتم
تخم مرغ روی نون تست ..ولی نخوردیاما الان میخوری...
اینم چیبس که روز اول حسابی خوشت اومد که فردا بازم گفتی چیس منم باز با کلی ذوق وشوق درست کردم و ریختم تو ظرفی که عمو سیاوش واست خریده بود .... عمو سیاوش و خاله لیدا همیشه هر وقت میان کلی مارو شرمنده میکنن دستشون درد نکته.....
ادرین جونم به عمو سیاوش میگی: (عموش )در واقع اخر اسمش رو میگی