آدرین آدرین ، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 26 روز سن داره

ادرين زيباترين هديه خداوند

روز جهاني كودك

روزت مبارككككككككك پسر قشنگم ا مروز روز جهاني كودكه روز زيباترين غنچه هاي در حال شكفتن .....روز قشنگترين هديه هاي خداوند روز حضور فرشته هاي اسماني.....با پاكترين و معصومانه ترين احساسات روز دست هاي كوچكي كه به حالت نياز به طر ف ما بلند ميشه.....و ان نگاهي كه عمقش پر شده از احساس ...عشق...صفا....صميميت.... خداوندا ....خدايا ....سپاس ميگويمت به خاطر لطفت ...مهربانيت ..و عظمتت كه اينگونه اين زيباترين را به كاشانه ما سپردي .....تا عشقش گرما بخش زندگيمان شود..... و بار ديگر ....خداوندا ...اي عالي مرتبه .....اين فرزند كوچكمان را تا ابد در پناهت حفظ بفرما و انوار الهيت را هاله اي قرار بده بر وجود نازنينش .... امين...
19 مهر 1392

ادامه خاطرات عسلم

الان كه دارم واست مينويسم نشستي بغلم و داري نماز ميخوني ....الهي قربون نماز خوندنت برم مهر رو گذاشتي روي ميز وهي سرت رو ميذاري روش و ميگي الله و ابر  تقريبا دو سه ماه پيش بود يه زير پايي واسه دوش حموم داشتيم كه من شسته بودمش ...بنابراين وقتي همه لباسار و جمع كردم اونم با لباسا اوردم داخل خونه يه هو ديدم برداشتيش و پهن كردي تو خونه به صورت كج همونطوري كه ما رو به قبله به گوشه مي ايستيم و بعد به حالت سجده شروع كردي به نماز خوندن من و بابا هم تا ديديم اين صحنه رو حسابي لذت برديم از اين همه دقتت عزيز و شيطونكم..... اين روزا هر روز بهتر و بهتر صحبت ميكني ...خدارو شكر و هنوز هم به شكر خدا غذات رو ميخوري ...بازهم با بابا رفتيم تهرا...
19 مهر 1392

بيست و سه ماهگيت هم مبارك

پسر عزيزو قشنگم يك ماه ديگه تولد دو سالگيته عزيز دلم از صميم قلب خوشحالم  و از طرفي هم از حالا دلم شور ميزنه اخه خيلي كارا بايد انجام   بدم .چون ميخوام واست يه تولد خوشگل بگيرم با تمي كه فك كنم خيلي خوشت بياد...راستي تو وبلاگتم زودتر  جشن گرفتم   ادرين جون عزيزم اين روزا خيلي شيرين زبوني ميكني ......خيلي وقتا صدام ميكني ميگي : ماما ..ماما ..منم كاري دارم حواسم نميشه جوابتو بدم ...بعد ميگي :مانييي مانيييييي الهي فدات شم برق سرم ميپره و ميگم :جانم عزيزم جانم الهي فدات شم اخه فهميدي قند تو دلم اب ميشه وقتي ميگي مانيي. ..   راستي بعضي وقتا هم صدام ميكني :گيتا ...رفته بوديم شمال بابا ميگفت گيتا پا ش...
17 مهر 1392

استودیو عکس خاله لیدا

این عکسهای قشنگ  رو خاله لیدا وقتی هجده ماهه بودی ..یه شب قبل از ینکه بریم کیش ازت گرفت ....واییی دستش درد نکنه و از همه مهمتر ایین خوشگل و هنرمند خاله اینارو طراحی کرده مرسی فرشته من   ...
20 شهريور 1392

خاطرات بیست دو ماهگی

سلام ....سلام به  همه عزیزانی که وقت میذارن و قصه های  شیرین سرزمین رویایی ادرین رو میخونن ....هزازان بار تشکر ...... و همین طور منا جون مامان رهام جون که همیشه مشوق من بوده واسه نوشتن این وبلاگ و همینطور ایین قشنگم که همیشه از من خواسته که هیچوقت نوشتن واسه ادرین رو فراموش نکنم و همیشه پی گیر مطالب هست ...... ایین قشنگم که میدونی هم شما وهم اریین قشنگم رو خیلی خیلی دوست دارم(خواهر زاده هام) : لطف کن همه احساست قشنگت رو که همیشه به ادرین داری و ارتباط زیبایی که همیشه با ادرین برقرار میکنی و واسش بنویس تا ادرین بدونه چقدر دوستش داری اخه همیشه به من میگی خاله به ادرین بگو به من بگه خواهر جون ...من دختر خالش نیستم ....الهی قرب...
12 شهريور 1392

خاطرات 18 ماهگی

سلام عزیزم میدونی امروز چه روزیه روری که ١٨ ماه شدی .....هورررررررررررررررا پسر گلمون داره به امید خدا بزرگ و بزرگتر میشه و همینطور واکسن زدی عسلم نمیدونی چقدر دلم سوخت بابا از اداره اومد وبا کالسکه بردیمت بهداشت اخه من اصلا دلم نمیاد اون لحظه نگات کنم تا سوزن رو تو اون پای کوچولوت بزنن ولی شیر مرد مامان فقط ٥ثانیه گریه کرد افررررررررررررررررین شب هم خیلی کم تب کردی خدارو شکر که پسرمون خیلی قویه     مسافرت  به کیش بعد از چند روز  تو ماه اردیبهشت که تازه هجده ماهه شده بودی رفتیم  کیش و ادامه داستان.... ...
4 شهريور 1392

اولین استقلال

خلاصه امروز بعد از ظهر که تو اشپزخونه خوابت برد ...بردمم گذاشتمت   تو تختت اخه یک ماهی هست که جدا از ما تو اتاق خودت میخوابی عزیزم و یه خبر مهم اینکه 16 مرداد از شیر گرفتمت ....... اون شب ...شب تاریخی بود خیلی خیلی دلم واست سوخت هر دو ساعت از خواب بیدار میشدی و گریه میکردی منم همراه شما اشک میریختم عزیزم ...ولی فردا صبح دیگه قبول کردی مم تخ شده ....وگفتی شیر شیر   منم شب قبل با اینکه شیشه شیر داشتی ...یه شیشه شیر متفاوت خریدم که راحت دستت بگیری و خدارو شکر همینطور هم شد وشیشه مناسبی شد واست   میدونی چرااز شیر گرفتم شما رو ؟ چون اصلا غذا نمیخوردی وزنت اومده بود پایین و دکتر گفت باید از شیر جدا بشی  ودکترت تصمی...
4 شهريور 1392