21 ماهیگیت مبارک
پسر عزیرم روزها به سرعت سپری میشن و شما عزیزمون به شکر خداوند بزرگتر میشی ....قربنت برم این روزای اخر یه کوچولو مریض شدی وحسابی ضعیف شدی اخه همین جوریم چیزی نمیخوردیامیدوارم زود زود سرحال و قوی بشیییییی
راستی ادرین جون وقتی یه کم مریض بودی ..مامان جون مهین (مامان بابایی)به همراه عمه فلورا و عمو نادر اومدن خونمون احوالپرسیت و ماما جون واست کرم کنجد و عریقجات گیاهی اورده بود اشتهات بیشتر بشه دستش درد نکنه
پدر جون و مادر جون و دایی رضا هم اومدند دایی رضا هم واست یه ادم اهنی اورده بود و مادر جون یه لباس خوشگل با این جورابا دستشون درد نکنه به خاطر مهربونیاشون
ادرین جون هر وقت ای ادم اهنی رو میبینی میگی دایی اسمش دایی افرین پسر قدر شناس من ... کلا هرکس واست هر چی میاری اون وسیله رو با نام اون معرفی میکنی بار ها و بارها
مثلا این تیشرت عمو نادر از ترکیه اورده ودومی رو از تایلند به اونا میگی عمو دست عمو نادر درد نکنه خیلی خوشگلند