خاطرات 15 ماهگی
ادرین جون در روز تولد ١٥ ماهگیت یه اتفاق خیلی قشنگ افتاد و اون اتفاق نی نی کوچلو ی ناز عمو افشین
پا به این دنیا گذاشت و یکی اتفاق خیلی جالب دیگه اینکه تولد ایین جون و اریین جون هم بود .....خیلی جالب بود .......وقتی الینا کوچولو رو دیدی کلی ذوق کردی باور کردنی نبود دوست داشتی بغلش کنی .....قربون احساس و درکت برم عزیز دلم و.....و کلا این روز ها هر وقت میریم بیرون هر بچه ای میبینی کلی ذوق میکنی و میگی (اع)بعد بهش میخندی .....عزیزم اینم یه عکس از شما و الینا جون
خواستم چند تا عکس از روزای اول خودتم بذارم واست....
ادرین جون هفتمین دندونتم در اوردی مثل همیشه بدون درد و ناراحتی وای عسلم خیلی خوشحال میشم یه روز وقتی دارم بت غذا میدم یه هو میبینم یه دندون جدید سر در اورده
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی