آدرین آدرین ، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 13 روز سن داره

ادرين زيباترين هديه خداوند

خاطرات 14ماهگی

1392/8/29 16:57
نویسنده : گيتا
946 بازدید
اشتراک گذاری

با انیتاсмайликادرین جون ...عسلم نمیدونی غذا نخوردنت چقدر غصه دارم کرده وقتی غذا نمیخوری اشک تو چشمام حلقه میزنه دیگه نمیدونم باید چه کار کنم ...امیدوارم خدا خودش یه معجزه ای کنه .........

که تو عزیز دلم با اشتها غذا بخوری و از غذا خوردن لذت ببری 

اومدم که خاطرات عسلم رو که یاداشت کردم ولی نتونستم اینجا ثبت کنم رو ادامه بدم.......

یه شب عمو نادر واسه اینکه هیات علمی شده بود واسه شام همه رو دعوت بیرون و اونجا ادرین جونم کارات دیدنی بود радугаاخه چند روزی بود مریض بودی تازه یه کم حالت خوب شده بود و مدتی بود که به خاطر سرما از خونه بیرون نرفته بودیم...اونجا دو تا میز رو بهم چسبونده بودیم تا هم دور هم باشیم و تو از بزرگی میز حیرت زده شده بودی وچهار دست وپا از این سر میز میرفتی به سر دیگه با تمام سرعت وبا صداهایی که نشونه شادی و رضایت از شرایط البته به همراه انیتا جون made by Laieخلاصه انقد رفتی و اومدی که خسته شدی بعد هم وقتی پیتزا اومدی یه پیتزا حسابی (البته پیتزای گوشت)16.gif

اینم عکسات...ادرین در حال شیطونی....totalgifs.com barrinhas gif gif 65.gif

رفتن به خونه خاله لیدا

چندروز بعد تصمیم گرفتیم بریم خونه خاله لیدا با مادر جون و بابایی رفتیم و یه اتفاق  جالب افتاد و تو اونجا راه افتادی  ودیگه چهار دست وپا نمیرفتی وای چقده خوشحال شدیم  و هم اینکه خوب غذا میخوردی ماچماچ و اما کلمات جدید عشق مامانی

فدای همه رشد و تکاملت .....که هر روز منو بابات در تو عزیز دلمون میبینیم ما رو بیش از بیش خوشحال میکنه  و حاله دیگه می گی

بق(برق)وقتی میگیم برق کو؟ بالا لوستر رو نشون میگی بق بق

تازه وقتی میگم ادرین جوراباتو در بیار پاتو اوردی بالا وانگشتت رو کردی تو جورابتو و شروع کردی به در اوردن جورابت

Birthday Clown!

عاشقتیم دوست داریم (مامان و بابا)روی میز

عروسک شنی هدیه ایین جونقربون چشات

پسندها (1)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (4)

مامان رهام
7 دی 91 10:01
سلام گیتا جوووووووووون خوبید؟ عزیزم نگران نباش حساسیت بیش از حدت استرستو بیشتر می کنه و نمی تونی به آدرین جون خوب رسیدگی کنی به هر چی حساس تر باشی بدتر میشه ...جدی میگم تنش سالم باشه .روی ماهشو ببوس
دخملیـــــــــــــ شکلکـــــــــــــ
28 دی 91 5:47
بیخیال....آخرش میخوره
مهم اینه من الان کشف کردم شماهم همدانی هستین


مامان رهام
5 اسفند 91 11:38
سلام به گیتای عزیز و شاهزاده کوچولوش...........مامان گیتا خیلی تنبلیاااااااااااااااااااااااااااااااااااا.....چرا آپ نمی کنی


سلام منا جون خوبی اصلا حوصله ندارم اعصابم خورده هروقت هم میام چی زی بنویسم یه چیزی میشه نمیشه بنویسم یا هم یه جاهایو بلد نیستم نمیشه میخوام هم بهت تل میکنم میگم مزاحم میشم
مامان رهام
13 اسفند 91 16:58
آفرین مامان گیتا زرنگ شدیاااااااااااا...قربونت برم که اینقد جیگری ..........گیتا جون مزاحم چیه شما مراهمی هر وقت دوست داشتی برنگ