14ماهگی عسلم
ادرین قشنگم امروز تولد ١٤ ماهگیته ...باورم نمیشه این همه روزا دارن تند تند میگذرن وتو شیر مرد مامان بزرگ و بزرگتر میشی ولی یه کم کسالت داری اخه بابایی هفته پیش سرما خورده بود وتو انقدر رفتی بغلش تا تو هم سرما خوردی ....من خیلی غصه خوردم چون تازه از یه بیماری سخت پیروزمندانه بیرون اومده بودی ..شب اول تب کردی و من اون شب گریه کردم واست چون نگرانت بودم حسابی .... وبردیمت دکتر شب که تب داشتی عمه فلورا هم موند خونمون و ٤ صبح از خواب بیدار شدی گفتی تاب تاب یعنی تاب بازی وبردیمت با تبی که داشتی تاب بازی کردی ادرین جون تا الان به اندازه ٢-٣ متری راه میری بعد میخوری زمین تا ب تاب و ...
نویسنده :
گيتا
2:11